«درد دل»
پای اخبار روز ننشینید
بس که تکرار در جگر دارند !
عده ای در مذاکره هستند
پشت هر خنده ای تبر دارند !
ارتش داعش است و سرهایی
که بدون گناه می افتد
نفس مادری که غم دارد
به شماره ، به آه می افتد …
دور و بر آتش است و خوشحالم
دختر من هنوز می خندد
پسرم مشق می کند ؛ بابا
همسرم دل به عشق می بندد
فارغ از های و هوی این دنیا
تف به رخسار کد خدا کردیم
غیرت ما زبانزد همه بود
سه دهه هی خدا خدا کردیم …
گله دارم من از شما مردم
ناشکیبا شدیم و تب کردیم
یادمان رفت سی سال است
نفس خود را چرا ادب کردیم ؟
آرمان را به نان نمی بخشد
عقل فردا گرای حق اندیش
غم نان و معاش و یارانه
کرده انگار، دولتی را کیش !
غصه ی اقتصاد ما، ما را
پای میز مذاکره برده
عده ای آخرش نفهمیدند
اقتصاد جهان ما مرده …
حضرت کد خدا زما راضی ؟
پول های بلوکه برگشته ؟
پس چرا سفره های ما و شما
از نداری حقیر تر گشته ؟!
دل من تنگ انقلابی هاست
مردمانی که با صفا بودند
پیششان پست و میز مضحک بود
کارمند خود خدا بودند …
رانت خواران خسته از نهضت
به ریاست چقدر می نازند
راست یا چپ ، چقدر می فهمند ؟
که چنین مرگ بار می تازند ؟
نگرانی چرا رفیق شفیق ؟
سینه ات را پر از بتن کردند ؟
بی قراری نکن خبر دارم
هرچه گفتی دلا نکن ! کردند …
آب سنگین چقدر سنگین است ؟
به غنی سازی که می ارزد ؟
خودمانی بگو برادر من
از چه دشمن هنوز می لرزد ؟
سرتان را به درد آوردم
درد دل را سرودن آسان است
نگرانم ، بخوان تو ( دلواپس)
دشمن ما ز جنس شیطان است …
جنگ و کشتار و دیپلماسی ها
حرفهایی مذورانه و پست …
دکترین سیاه خون آشام
گفتمان های عده ای سرمست …
دل ما را خدا کند صابر
پای پیمان خویش می مانیم
زیر رگبار طعنه ها هر روز
شعر صبح ظهور می خوانیم …
مجتبی طالبی / گرگان ۱۳۹۴
انتهای پیام/
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد